جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ |۱۱ جمادی‌الثانی ۱۴۴۶ | Dec 13, 2024

خبرگزاری حوزه/ توجه به معاد و لحظات مرگ و انتقال از این جهان به عالم برزخ در تنبه روحی انسان‌ها بسیار موثر است.

به گزارش سرویس علمی و فرهنگی خبرگزاری حوزه، حضرت امیرالمومنین (ع) طی روایتی ماجرای انتقال از دنیا به آخرت را بیان نموده‌‌اند.

حضرت‌ اميرالمؤمنين‌ عليه‌ السّلام‌ فرمودند: وقتي‌ كسی از دنیا می‌رود آخرين‌ روز از روزهاي‌ دنياي‌ او و اوّلين‌ روز از روزهاي‌ آخرت‌ اوست‌، سه‌ چيز براي‌ او  مجسّم‌ مي گردد: مال‌، فرزندان و عمل‌ او.

سپس‌  متوجه  مال می‌شود‌ و مي گويد: به‌ خدا سوگند من‌ براي‌ جمع‌آوري‌ تو بسيار حريص‌ بودم‌ و نسبت‌ به‌ از دست‌ دادن‌ و رها نمودن‌ تو بسيار بخيل‌؛ حال در اين‌ هنگامِ تنگدستي‌ و بيچارگي‌ ‌ تو براي‌ من‌ چه‌ می‌کنی

مال‌ در جواب‌ مي گويد؛ فقط‌ كفن‌ خود را از من‌ مي‌تواني‌ دريافت‌ كني‌.

سپس‌ به‌ فرزندان‌ خود مي گويد: سوگند بخدا من‌ نسبت‌ به‌ شما بسيار دوست‌ بودم‌، در هر حال‌  محافظ‌ شما بودم‌ تا  گزند و ناراحتي‌  بر شما وارد نشود ؛ اكنون‌ در اين‌ موقع‌ خطير چه‌ كاري‌ از شما برای من ساخته‌ است‌؟

آنها در پاسخ‌ مي گويند: ما تو را بسوي‌ قبر‌ مي‌بريم‌ و به خاک می‌سپاریم.

سپس‌ نظر به أعمال‌ صالحه‌ و حسناتي‌ كه‌ انجام‌ داده‌ می‌کند و مي گويد: من‌ نسبت‌ برای بجا آوردن‌ شما بسيار بي‌رغبت‌ بودم‌ و شما براي‌ من‌ بسيار سنگين‌ بوديد؛ امروز از شما براي‌ نجات‌ من‌ چه‌ كاري‌ ساخته‌ است‌؟

عمل‌ در پاسخ‌ مي گويد: من‌ رفيق‌ تو و قرين‌ تو هستم،‌ در ميان‌ قبر و در روز حشر از تو دور نمي‌شوم‌ تا هر دو در پيشگاه‌ حضرت‌ پروردگار حاضر شويم‌.

اگر میت در حال‌ احتضار و سكرات‌ مرگ‌، مطيع‌ و وليّ خدا باشد، كسي‌ نزد او مي‌آيد كه‌ از تمام‌ مردم‌ بويش‌ معطّرتر و منظرش‌ زيباتر و لباسش‌ فاخرتر است‌، به محتضر نوید می‌دهد:  ترا به‌ نسيم‌هاي‌ جان‌فزا كه‌ از جانب‌ خدا مي‌وزد و گلهاي‌ خوشبو و بهشت‌ پر نعمت بشارت‌ باد ‌؛ به‌ عافيت‌ وارد شدي‌ ، قدمت‌ مبارك‌ باد، خوش‌ آمدي‌!

آن شخص  می پرسد : تو كيستي‌؟

در پاسخ‌ مي گويد: من‌ عمل‌ نيكوي‌ تو هستم‌ كه‌ از دنيا به‌ سوي‌ بهشت‌ مي‌آيم‌.

*سئوال نکیر و منکر از ولی خدا و عدو خدا

وقتي‌ میت را وارد در قبر‌ مي‌كنند، دو ملك‌ نزد او مي‌آيند و از عقائد و كردار او  پرس و جو می کنند ، ؛ ولی در حالی به او نزديك‌ مي شوند كه‌ موهاي‌ بلند خود را به‌ زمين‌ مي‌كشند و زمين‌ را با دندان‌هاي‌ نيشِ خود مي‌كَنند و شخم‌ مي‌كنند، و صداي‌ آنها چنان‌ مهيب‌ و زننده‌ است‌ كه‌ گوئي‌ صداي‌ غرّش‌ تند و شديد آسمان‌ است‌، و چشمان‌ آنان‌ چنان‌ دهشت‌ انگيز و وحشت‌آور است‌ كه‌ گوئي‌ مانند برقِ زنندة‌ ابرهاي‌ سياه‌ آسمان‌ است‌.

آن‌ دو مي‌پرسند: پروردگار تو كيست‌؟ و پيغمبر تو كيست‌؟ و دين‌ تو چيست‌؟ و امام‌ تو كيست‌؟

او در جواب‌ ميگويد: پروردگار من‌ الله‌ است‌ خداي‌ واحد، و محمّد پيامبر من‌ است‌، و دين‌ من‌ اسلام‌ است‌، و عليّ بن‌ أبي‌طالب‌ و ائمّه‌ صلوات‌ الله‌ عليهم‌ امامان‌ من‌ هستند.

آنها ميگويند: خداوند ثابت‌ بدارد ترا به‌ آنچه‌ موجب‌ خشنودي‌ و محبّت‌ توست‌؛ و اين‌ گفتار مصداق فرموده خداوند است که ميفرمايد: «ثابت‌ و برقرار مي‌دارد خداوند كساني‌ را كه‌ ايمان‌ آورده‌اند به‌ گفتار ثابت‌ در دنيا و آخرت‌.»

سپس‌ تا جائي‌ كه‌ شعاع‌ چشم‌ او برسد و نور ديدگان‌ او بدآنجا راه‌ يابد، قبر او را توسعه‌ ميدهند. و دري‌ از بهشت‌ به‌ روي‌ او باز مي‌كنند؛ و به‌ او ميگويند: به‌ خوابِ خوش‌ بخواب‌، با چشم‌هاي‌ تازه‌ و خنك‌ و شادمان‌؛ بخواب‌ مانند خوابِ جوان‌ سالم‌ برومند متنعّم‌؛ و اين‌ گفتار آنان مصداق‌، گفتار خداست‌ كه‌ ميفرمايد: «بهشتيان‌ در آن‌ هنگام‌ بهترين‌ جايگاه‌ و بهترين‌ استراحتگاه‌ و خوابگاه‌ را خواهند داشت‌.»

و اگر میت از دشمنان‌ خدا باشد، كسي‌ به‌ نزد او مي‌آيد كه‌ از تمام‌ افراد مردم‌ لباسش‌ زننده‌تر و زشت‌تر و بوي‌ بدنش‌ از همه‌ متعفّن‌تر است‌؛ به‌ او ميگويد: بشارت‌ باد ترا، به‌ آشاميدني‌هائي‌ كه‌ چون‌ فلزّ گداخته‌ پر حرارت‌ است‌، و به‌ نزديك‌ شدن‌ و مَسّ كردن‌ آتش‌ دوزخ‌.

و او نيز كسي‌ را كه‌ او را غسل‌ ميدهد مي‌شناسد، و افرادي‌ را كه‌ جنازة‌ او را ميبرند سوگند ميدهد كه‌ قدري‌ نگهدارند و از بردن‌ خودداري‌ كنند.

پس‌ چون‌ در قبرش‌ وارد گردد، آن‌ دو فرشته مي‌آيند و بندهاي‌ كفن‌ او را مي‌گشايند، و سپس‌ به‌ او ميگويند: پروردگار تو كيست‌؟ و پيغمبر تو كيست‌؟ و دين‌ تو چيست‌؟

او در جواب‌ ميگويد: نمي‌دانم‌.

آنان‌ ميگويند: ندانستي‌ و در راه‌ هدايت‌ قدم‌ ننهادي‌؟ و چنان‌ ضربه‌اي‌ به‌ او ميزنند كه‌ تمام‌ جنبندگان‌ غير از جنّ و انس‌ از آن‌ ضربه‌ ميترسند.

سپس‌ خداوند دري‌ از جهنّم‌ به‌ روي‌ او باز ميكند و سپس‌ آن‌ دو ملك‌ به‌ او ميگويند: بخواب‌ به‌ بدترين‌ حالات‌!

و آن‌ قبر به‌ اندازه‌اي‌ براي‌ او تنگ‌ و داراي‌ فشار است‌، مثل‌ تنگي‌ و فشاري‌ كه‌ نيزة‌ فرو رفتة‌ در پيكانِ سرِ خود دارد، تا به‌ حدّي‌ كه‌ مغز سر او از ميان‌ ناخن‌ها و گوشتهايش‌ خارج‌ شود، و در اين‌ حال‌، مارها و عقرب‌ها بر او دست‌ يابند و سائر گزندگان‌ بر او چيره‌ شوند و پيوسته‌ او را بگزند تا وقتيكه‌ خدا او را از قبر خارج‌ كرده‌ و براي‌ حساب‌ و كتاب‌ در صحراي‌ قيامت‌ محشور و مبعوث‌ گرداند؛ او دائماً تمنّا ميكند كه‌ زودتر قيامت‌ برپا گردد، خيال‌ ميكند كه‌ در‌ قيامت‌ عذاب‌ او تخفيف‌ خواهد يافت‌.»

منبع:

«بحار الانوار» كتاب‌ العدلِ و المعاد، طبع‌ آخوندي‌، جلد 6، ص‌ 224 تا ص‌ 228 -معادشناسی : جلد دوم علامه سيّد محمّد حسين‌ حسينی‌ طهرانی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha